دختر تابستانم ، متولد شهریور ...
یک قدم مانده به پاییز
با همین لبخندهایی که امروز به لب دارم ...
از سکوت روییده بر دیوار
من از میان دیواره های خاطره آمده ام ...
و مثل یک روز شهریوری
به پاییز دلبسته ام ...
مثل برگی از شقایق
من از یاده تو نوشته ام ...
و تویی که حرف نداری ....در تلاطم باور من ...!
وشگفتی از تکرار یک واژه ...مثل گلبرگ های دفترمن ...!
و تو در سطر سطر این کاغذ ها ،
تا همیشه می مانی ...!
مثل برق همیشگی چشمهایت ،
مرا یاد بگیر !
مثل گردش بی پایان بین دلهای غریب
و هوایی که بوی غریبانه ی من را می دهد ...!
لحظه هایب که از یاده تو مینویسم ...
و تو بی ادعا در من شعر میشوی !
ومن مغرورانه پز شاعر بودنم را می دهم ...تو در تلاطم باور منی ...!
میان فصل های شاعرانه ی من ...!
تو زیباترین انعکاس ماه در شب سیاهی ...!
مخاطب خاص : آنجلی جولی !!!
والا ب قرعان .*********این روزا با خودم حرف می زنم !
چون میدونم تنها کسی که با حرفاش ناراحتم نمیکنه خودمم !
کاش یاد میگرفتیم ارزش حرفمون ب معنی و درستیش و تجربه ای ک پشتش خوابیده نیس !
ارزش حرفمون ب اینه ک وختی میگیمش طرف مقابلمون لبخند بزنه ...! نه اینکه ی حرف درست بزنیم اما طرف افسرده شه !
.: Weblog Themes By Pichak :.